I love you
به نام نامی بی کسان
امروز عشق را از چشمانت خواندم. امروز گلبوته های دوستی در قلب مهربانت فضای خاطرم را عطر آگین کرد و تو برای اولین بارمحبتت را برایم ثابت نمودی.
من هر روز به انتظار دیدنت می ایستم تا بلکه بتوانم صورت مهربانت را نظاره کنم. هر زمان که از دیدنت باز می مانم به تماشای عکس های زیبایت می نشینم. هر گاه با لبخند مهربانت سلامم را پاسخ می دهی در درونم شور و نشاط بر پا می کنی. هر گاه صدای گامهای پرتلاشت بر روی کاشی قلبم طنین می اندازد آرامش پیدا می کنم. از بین صداهای متعددی که از کلاسها به گوشم می رسد به دنبال صدای طنین مهربان تو می گردم.
با قلبم پیمان بسته بودم که هیچ گاه راه عشق را برای هیچ کسی باز نکنم، ولی تو با شراره های نگاهت قفل آهنی را شکستی و آرام آرام غبار غم را از روی پنجره ی مسدود قلبم پاک کردی و محبت را همانند دانه ای درقلبم کاشتی و ریشه هایش را در چشمانت قرار دادی.
می دانم تو نیز درقلبت آهنگ دوستی نغمه سرایی می کند وپرنده ی خیالت این بار زمزمه ی عشق من را در فضای بیکران چشمانت ثبت می کند. غنچه های کوچک قلبم که رنگ عطش را دارد با صدای خنده هایت که حاکی از محبت عشق شگفته می شود.
می دانی دوست ندارم که بگویم دوستت دارم درست است. احساس می کنی که عاشقت هستم و تو بهتر از هر کس دیگر می دانی که دل مهربان سرزمین رویش گلهای محبت است.
هوایم هوای تو ، دلتنگم برای تو، تنهایم به یاد تو، زندگیم فدای تو